پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

هری پاتر: The Boy Who Lived

چند هفته اس که قسمت پنجم از فیلم های هری پاتر به نام "فرمان ققنوس" به سینماها اومده و تمام طرفدارانش رو به سالن ها کشونده. خبر مهمتر، انتشار هفتمین و آخرین قسمت کتاب هری پاتر (Deathly Hollows) هست که اون هم چند هفته پیش بیرون اومده و تا همین امروز چندین میلیون نسخه فروش کرده.

 Harry Potter and the Order of the Phoenix

اینکه چرا هری پاتر به پدیده تبدیل شد رو باید از جنبه های مختلف بررسی کرد که البته من قصد اینکار رو ندارم. اما خود من بعنوان یکی از طرفداران پر و پا قرص کتاب های هری پاتر – که از همون اول تا حالا همه شون رو خونده ام و باهاشون کلی حال کردم – فکر می کنم دلیلش اینه که هر خواننده ای می تونه بخش هایی از کودکی (یا بهتره بگم تخیلات و هیجانات کودکی) خودش رو توی این کتاب ها پیدا کنه.

 

کتاب اول، داستان سال اول بچه ها در این مدرسه اس (که از ۱۱ سالگی واردش می شن). کتاب دوم، سال دوم و به همین ترتیب تا کتاب هفتم که پایان دوران مدرسه اس. لرد ولدمرت که شخصیت منفی این کتاب هست هر بار به شکلی وارد می شه تا اهداف شوم خودش رو پیش ببره که با مقاومت هری و دوستانش مواجه می شه.

 

خانم رولینگ دنیایی خلق کرده به موازات دنیای حقیقی به نام دنیای جادوگران. دنیایی که در اون بچه ها به هاگوارتز (مدرسه علوم و فنون جادوگری) می رن و باید درس های خاص خودشون رو بگذرونن. همه چیز در این دنیا از نو خلق شده و به تمام جوانب (با دقت تمام) پرداخته شده. حتی بازی خاصی که جادوگران انجام می دن (به نام کوئیدیچ) قوانین و مقررات خودش رو داره و کاملا مشخصه که برای همین یک مورد کلی فکر شده.

 

شخصیت ها و اسامی جالبی در کتاب ها وجود داره مثل "مرگ خوار"، "دیوانه ساز"، "زندان آزکابان"، "وزارت سحر و جادو"، "کمیتۀ مقابله با جادوی سیاه"،... . از خانم رولینگ دربارۀ انتخاب اسامی سوال کردن که گفته اغلب نام ها رو از روی اسامی کشیش های قرون وسطا پیدا کردم (اسم هایی مثل لوسیوس مالفوی، دراکو، دامبلدور، کوئیریل،...) و اسم شخصیت های کاملا مثبت کتاب رو هم با حرف H شروع کردم (هری، هرمانی و هاگرید).

 

هری پاتر در ایران هم طرفداران خودش رو داره و من خیلی ها رو می شناسم که هر فیلم یا کتاب جدیدش رو با ولع تمام بدست میاره. مثل الهام که هر چی پول داشت داد کتاب هری پاتر خرید و از انقلاب تا شهرک اکباتان پیاده رفت! یا ترانه که تمام اسم ها و جادوها رو حفظه، کافیه بگیم "وینگادیوم لاویوسا" تا بگه در چه موقعیتی بکار می ره!

 

نسخۀ انگلیسی کتاب هری پاتر ۷ توی بازار پیدا می شه (با قیمت ۳۴ هزار تومن) و ۶۰۰ صفحه اس. من هنوز این کتاب رو نخوندم ولی Anna (یکی از دوستان کاناداییم که کتاب رو خونده) بهم گفته که آخرش چی می شه! آخرش هری...

کارتون های دوران کودکی

تازگی ها نشستین پای تلویزیون کارتون تماشا کنین؟

 

کارتون هایی که الان از تلویزیون پخش می شه پر از ماشین های عجیب و غریبه، ماشین هایی که یهو پرواز می کنن و از چرخشون اشعۀ لیزر بیرون میاد، موجودات بی ریخت فضایی و آدم هایی با موهای بنفش و قرمز...

 

نمی دونم روحیۀ بچه ها تغییر کرده یا سلیقۀ کارتون سازان. اما فکر می کنم کارتون هایی که زمان بچگی ما پخش می شد خیلی بهتر و انسانی تر بود. کارتون هایی مثل آنت و لوسین، سرنتی پیتی، چوبین، حنا، رامکال، بنل، بل و سباستین،... .

حتی برنامه های ایرانی هم خیلی بهتر از الان بود. برنامه هایی مثل محلۀ بهداشت، محلۀ برو بیا (با یه لشکر بازیگری که بعدها خیلی معروف شدن)، مدرسۀ موشها، خونۀ مادربزرگه، بازم مدرسه ام دیر شد، آقای حکایتی، هوشیار و بیدار، کار و اندیشه، هادی و هدی،... . برنامه هایی که الان تولید می شه در بهترین حالت تقلید خیلی ضعیفی از برنامه های قبلیه. اصلا این اواخر چه برنامۀ خوب و پرمخاطبی ساخته شده در حد کلاه قرمزی؟

 

از بین کمپانی های خارجی سازندۀ انیمیشن تنها پیکسار و والت دیسنی هستن که شیوۀ انسانی خودشون در روایت قصه ها رو حفظ کردن و گرنه کمپانی های دیگه ای مثل دریم ورکس بیشتر برای مخاطبان بزرگسال کار می کنن و سعی دارن ضد قصه کار کنن. کمپانی های ژاپنی هم که تا حدی افراطی کار می کنن که به نظر من بی ارزش ترین انیمیشن ها رو (به اسم مانگا) تولید می کنن. البته به غیر از انیمیشن های خیلی خوب هایائو میازاکی (Spirited Away رو دیدین؟ شاهکاره!).

 

شاید واقعا روحیۀ بچه ها تغییر کرده و دیگه با کارتون هایی مثل بچه های مدرسۀ آلپ حال نمی کنن. شاید واقعا دیجی مون رو به چوبین ترجیح می دن.

 

سوال من اینه که چرا باید یه بچۀ پنج ساله بشینه پای تلویزیون و داستان جنگ یه پسربچه و یه موجود کریه المنظر رو ببینه که با انواع سلاح های لیزری و اتمی افتادن به جون هم؟

 

الان اینا رو که می نویسم مدام کارتون های دوران کودکی میاد توی ذهنم... دکتر عروسکی رو یادتونه؟ ایرج طهماسب مجریش بود. یکی از برنامه های مورد علاقۀ من همین دکتر عروسکی بود.

 

شما چی؟ کارتون مورد علاقۀ شما چی بود؟

حسام به سایپا می رود!

من از امروز اول مرداد کار جدید خودمو بعنوان کارشناس IT در "مرکز تحقیقات و نوآوری سایپا" شروع کردم. زین پس هر روز ساعت هفت و نیم صبح تا چهار بعد از ظهر سایپا هستم، پنجشنبه ها هم تعطیل!

شرایط کاریش خیلی خوبه و نوع کار هم همونه که دوست دارم. امیدوارم همه چیز به خوبی پیش بره.

در ضمن، سایپا (به همراه پرسپولیس) سرور استقلاله! ایشالله امسال هم قهرمان می شه!

 

 

اینم لینکش: http://www.airic-ir.com