پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

هری پاتر و قدیسان مرگبار

مطمئنا تمام طرفداران کتاب های هری پاتر منتظرن هر چه زودتر ترجمۀ جلد هفتم (و آخر) تموم بشه و به بازار بیاد. جلد شیشم (شاهزادۀ دورگه) یه جورایی نصفه نیمه تموم شد و فعلا رفتیم توی خماری که هری چطوری می خواد بدون کمک دامبلدور چهار تا جان پیچ دیگۀ ولدمرت رو پیدا کنه و از بین ببره؟

نسخۀ انگلیسی کتاب رو می شه میدون انقلاب پیدا کرد که البته گرونه؛ مشکل اینجاس که این بار خیلی نمی شه به ترجمه دلخوش بود. از قسمت پنجم (فرمان ققنوس) به بعد که هری و دوستاش یه کم بزرگ شدن، یه ماجراهای عشقی کوچیکی هم مطرح شده که نمی دونم چرا توی ترجمه ها سانسورش می کنن.

 

مثلا توی جلد شیشم جایی که هری و رون، جینی و دین توماس رو توی راهروی گریفیندور در حال بوسیدن می بینن ترجمه کردن "در حال راز و نیاز"! یا جایی که بعد از مسابقۀ کوئیدیچ هری و جینی همدیگه رو می بوسن کلا سانسور شده!

 

الان چند تا ناشر در حال ترجمۀ جلد هفتم هستن و سر اینکه کی زودتر می ده بیرون دارن با هم رقابت می کنن. یکی از اونها کار جالبی کرده و هر فصلی که ترجمه می شه رو بصورت کامل و بدون سانسور بصورت فایل pdf قابل داونلود می ذاره روی وب سایتش. البته ترجمه ها ابتدایی هست و نیاز به ویرایش داره، اما برای خوابوندن حس کنجکاوی خیلی خوبه. آدرسش اینه:

 

http://inthe7.blogsky.com

نظرات 5 + ارسال نظر
احسان جمعه 26 مرداد 1386 ساعت 22:57

یادم رفت بگم....
در ترجمه جدید از اصطلاحاتی مثل دکتربازی، آمپول بازی، جیزه، اسمشو نبر و .... نیز استفاده شده است
ر.ک: فرهنگستان هنر و اندیشه، غلامعلی حداد عادل!

اسمشو نبر که توی قبلی هام بود!

محسن جمعه 26 مرداد 1386 ساعت 11:35 http://filmamoon.blogsky.com/

مگه ماچ و بوسه اینگیلیسی فارسیش راز و نیاز نیست؟ خودت بضاعت ترجمه نداری لااقل ترجمه ملت رو هم زیر سئوال نبر. لطفن.

الهام پیری جمعه 26 مرداد 1386 ساعت 10:35

من فیلم آخر رو تو سینما دیدم :) من عاااااااااشقه هری پاترم از من پاتری تر تو انگلیسم پیدا نمیشه!

خوب ببینید عزیزان من می خواهند بگویند که بوسیدن و عشق ورزیدن عین عبادت است اگر اسلام دست و پای ما را نبسته بود. هاهاهاها

ولی جدنی برای من مهم نیست، همین که بدونم اوضاع از چه قراره خودم بقیه قضایا رو حدس میزنم. ترجمه سانسوری رو هم دوست دارم.

رضا جمعه 26 مرداد 1386 ساعت 09:36

کار جالبی کرده. بقول تو تاکتاب بیاد از خماری در میایم!

احسان پنج‌شنبه 25 مرداد 1386 ساعت 13:08

تازه خبر نداری توی ترجمه جدیدش، Kissing به Praying ترجمه شده و هری پیش نمازه و نماز صبح می خونن.... چه صفایی.!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد