پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

نمایشگاه آثار چوبی رضا کیانیان

رضا کیانیان در حال تشکر از ملترضا کیانیان آدم جالبیه، از این شخصیت هایی که هر چقدر بیشتر باهاش باشی بیشتر ازش خوشت میاد.

 

امروز افتتاحیه نمایشگاهش بود. نمایشگاه آثار چوبی. چوبی به این معنی که تیکه چوب هایی که کنار دریا و توی جنگل پیدا کرده و به نظرش شکل خاصی داشتن رو جمع کرده، روشون یه کم کار کرده و مجسمه های خیلی قشنگی ساخته.

 

اینکه بتونی توی یه تیکه چوب، شکل خاصی رو ببینی خودش خیلی هنره؛ تراشیدن و حکاکی روی اونها هم بخش دوم قضیه اس که ظاهرا رضا کیانیان هر دوشون رو داره.

 

پرویز پرستویی در نمایشگاه

این نمایشگاه از امروز راس ساعت 5 در سالن ممیز خانه هنرمندان شروع شد و تا سیزدهم ادامه داره. با اینکه از نیم ساعت قبلش بارون شدیدی گرفته بود، خانه هنرمندان پر بود از آدم. خدا پدر مادر چای کیسه ای لیپتون رو بیامرزه که همیشه اینجور جاها میاد برای تبلیغات هی چایی مفتی می ده به جماعت هنرمندا!

 

بین بازدیدکننده هایی که روز اول اومده بودن پرویز پرستویی و همایون ارشادی از همه بیشتر جلب توجه می کردن... فکر کنم بیشتر از اینکه آثار رو ببینن امضا دادن!

 

اگه به کارهای اینچنینی علاقه دارین، مطمئناً از این نمایشگاه خوشتون میاد.

 

 

 

 

خانه هنرمندان رو حتماً می دونین کجاس: کریم خان زند، خیابان ایرانشهر، باغ هنر.

ساعت بازدید هم فکر می کنم از 10 صبح تا 7 شب باشه.

 

در ضمن، همه عکس ها رو خودم گرفتم و کپی رایت داره!

چگونه از فیلم دیدن لذت ببریم؟

بعضی ها بلد نیستن فیلم ببینن! یعنی می بینن ها، اما از دیدنش لذت نمی برن. یا نصفه نیمه می بینن، یا آخرش می گن "خب که چی؟". یا مثلاً می گن "من سر فلان فیلم بیشتر خندیدم، پس این یکی خوب نیست"!!!

فیلم دیدن یه چیزه و لذت بردن از فیلم یه چیز دیگه. اصلاً یه هنره! دیدی چطور بعضی ها با خوردن یه بستی کلی حال می کنن ولی بعضی های دیگه جزایر قناری هم برن غر می زنن که "اه اه، بو می ده"؟! فیلم دیدن هم همینطوره. بعضی ها با دیدن ساده ترین فیلم ها غرق لذت می شن ولی بعضی ها بهترین فیلم رو هم که ببینن آخرش می گن "خب که چی؟!"

من طی 15 سال گذشته به شدت فیلمباز بودم و بخاطر بخشی از کارم با حرفه ای های سینمای ایران و فیلمبازهای زیادی ارتباط داشتم؛ با قاطعیت می تونم بگم هر چی آدم ها حرفه ای تر و فیلمبازتر باشن، از فیلم دیدن هم بیشتر لذت می برن. چون هنر فیلم دیدن رو به خوبی بلدن.

اگه کسی یاد بگیره چطور از دیدن فیلم لذت ببره، معدنی از انرژی مثبت کشف می کنه که تمومی نداره!

و اما نکات:

 

1- اگه الان حوصله فیلم دیدن نداری، به زور اینکارو نکن! همیشه با حوصلۀ کامل بشین پای فیلم.

2- سلیقۀ خودتو کشف کن! سعی کن بفهمی با چه نوع فیلم هایی بیشتر حال می کنی؛ کمدی؟ تاریخی؟ جنایی؟ البته آدم هر چی حرفه ای تر باشه وسعت انتخابش هم بیشتر می شه. اگه از یه فیلمباز حرفه ای بپرسی از چه نوع فیلم هایی بیشتر خوشت میاد قطعاً می گه همۀ فیلم ها!

3- در صورت امکان فیلمی رو انتخاب کن که توی مودش باشی. مثلاً اگه توی مود خنده هستی، کمدی ببین.

4- محیط رو آماده کن: جای راحت، زاویۀ مناسب، نور ملایم و خوراکی (به مقدار لازم!).

5- قبل از شروع فیلم ذهن رو از هر چیزی که دربارۀ فیلم شنیدی reset کن. دوستت گفته فیلمش مزخرفه و دختر خاله ات گفته خیلی خنده داره رو فراموش کن. نقدهای مثبت و منفی، جایزه ها، میزان فروش، همه رو از یاد ببر. تو داری فیلم می بینی و هیچ لزومی نداره نظرت با نظر فلان منتقد یکی باشه. سعی کن خودت باشی.

6- هیچوقت با پیش فرض فیلم نبین! مثلاً نگو این فیلمو ببینم که خیلی بخندم، یا بترسم. چون ممکنه فیلم به شکل دیگه ای پیش بره و "توقع" تو رو برآورده نکنه، در اونصورت از فیلم خوشت نمیاد.

7- سعی کن تمام دیالوگ ها رو درک کنی. اگه لازمه فیلم رو با زیرنویس فارسی نگاه کن. خیلی از "خب که چی؟"هایی که بعضی ها آخر فیلم می گن به دلیل درک نکردن دیالوگ هاست. چه بسا که کل معمای یک فیلم در یک جملۀ ساده پنهان شده باشه.

8- شکسپیر گفته "تمام داستان های دنیا بیشتر از هفده عدد نیستن"! واقعاً هم همینطوره. دنبال چیز عجیب و غریب نباش، نگو این که شبیه اون یکیه. هیچوقت فیلم ها رو با هم مقایسه نکن، هر فیلم هویت مستقلی داره.

9- یادت باشه که سینما صنعت سرگرمی به حساب میاد. اگه فیلمی بتونه دو ساعت سرگرمت کنه موفق بوده. اگه غیر از این انتظار داری، برو سراغ کتاب و مقالات تخصصی.

10- مگه اینطور نیست که می شه از هر کسی یه چیزی یاد گرفت؟ یک فیلم – هر چقدر هم ضعیف – حاصل کار گروهی حداقل 20 نفر آدمه. مطمئن باش می شه در هر فیلم نکات خیلی جالبی پیدا کرد. فقط باید بلد باشی کجا دنبالش بگردی!

 

مطمئن باش اگه از فیلمی خوشت نیومد، ایراد از خودته! حتما یکی از موارد بالا رو رعایت نکردی!

جشنواره انیمیشن تهران

پنجمین جشنواره انیمیشن تهران که از یکشنبه شروع شده بود، امروز با اهدای جوایز به کار خود پایان داد (خیر سرم، این که شد مثل اخبار تلویزیون!).

من فقط یکی دو بار سر زدم و چند تا انیمیشن ایرانی دیدم که خداییش کارای خوبی بود. هم داستان قشنگی داشتن و هم خیلی خوب ساخته شده بودن. انگار واقعا سطح انیمیشن در ایران بالا رفته... (البته نباید توقع دیدن Finding Nemo و Happy Feet داشته باشیم، اون ها برای هر انیمیشن 100 نفر سه سال کار می کنن، انیمیشن های ما معمولا ظرف یک ماه ساخته می شه با سه نفر!).

چقدر هم شلوغ بود، انواع و اقسام آدم ها اومده بودن که به قول خودشون "کارتون" ببینن! یه نمایشگاه جنبی هم زده بودن از شرکت هایی که انیمیشن می سازن.

من و دوستم داشتیم توی همین نمایشگاه قدم می زدیم که یکی از غرفه دارها صدامون کرد، اشاره زد که بریم جلوتر پیشش... بهمون گفت "مراسم اسکار رو دیدین؟"، گفتیم آره، گفت "دیدین فیلم اسکورسیزی اسکار گرفت؟"، گفتیم خب بله... (در این حین هر دو فکر می کردیم می خواد بگه مثلا توی فیلمش ما فلان کار انیمیشنی اش رو انجام داده ایم)... بعد یواش گفت "من فیلم رو با کیفیت DVD و زیرنویس فارسی دارم، بدون سانسور... اگه خواستین بهتون بدم، 2000 تومن!"... ما چند لحظه با دهن باز نگاش کردیم... بعد از چند ثانیه من گفتم مرسی، خودم دارم! یارو داشت یواشکی لیست فیلم های دیگه اش رو می گفت که ما در رفتیم!

وقتی از انیمیشن سازها حمایت نمی شه نتیجه اش می شه همین. یه شرکت بزرگ میاد جشنواره شرکت می کنه، غرفه می گیره که چی؟ فیلم بفروشه 2000 تومن؟؟؟

ایشالله دورۀ بعدی شرکت ها بساط پهن کنن و ظروف پلاستیکی، گل مصنوعی، روسری هندی، شمع های زیبا، جوراب (از نوع سه تا هزار تومن) و سمنوی خانگی عمه لیلا بفروشن!

 

این اتفاق میمون (!) را به آقای زرین کلک تبریک عرض می نمایم!

این فیلمو تا حالا چند بار دیدی؟

دیشب که داشتم فیلمی رو برای سومین بار ظرف یک هفته می دیدم، به این فکر می کردم که چه چیزی باعث می شه آدم یه فیلم رو چند بار ببینه؟نیکول کیدمن در دیگران (آمنابار)

بعضی فیلم ها رو یه بار هم به زور می شه تحمل کرد ولی بعضی فیلم ها هم هستن که بارها و بارها می بینیم و هر بار هم چیز جدیدی توش پیدا می کنیم و از دیدنش لذت می بریم. باید فیلمباز باشین تا بدونین منظورم چیه...

بعضی فیلم ها چنان فیلمنامه ای دارن که  وقتی تموم می شه با دهن باز روی صندلی خشکمون می زنه! برای همین دلمون می خواد یه بار دیگه هم ببینیم و این بار با آگاهی از داستان به موضوعات دیگه توجه کنیم؛ مثل فیلم های دیگران (آمنابار)، حس ششم (شیامالان)، هفت (فینچر)،... .

بعضی فیلم ها هم با روحیه و سلیقۀ ما آنچنان سازگاری دارن که از دیدنش حسابی کیف می کنیم؛ مثل من که با فیلم های اسپیلبرگ حال می کنم! از دوئل گرفته تا مونیخ همه فیلم هاشو دوست دارم.

البته گاهی اوقات هم ممکنه یه فیلم رو به خاطر حضور یه هنرپیشه چندین بار تماشا کنیم. من خودم ممکنه فقط بخاطر ناتالی پورتمن، نیکول کیدمن، هریسون فورد، تام کروز یا جانی دپ فیلمی رو دو بار ببینم، ولی نه بیشتر!

 

و اما بیشترین دفعاتی که یه فیلم رو دیدم، از ایرانی ها:

پردۀ آخر: 11 بار!

قرمز: 8 بار

بوی پیراهن یوسف، روبان قرمز، سگ کشی: 6 بار

 

از فیلم های خارجی هم تا امروز:

Jurassic Park 42 بار (این فیلم بهم انرژی می ده!)

Eyes Wide Shut 35 بار (با این فیلم آرامش پیدا می کنم!)

Amelie 21 بار (هر بار یه چیز جدید توش پیدا می شه!)

 جانی دپ در دزدان دریایی کارائیب (وربینسکی)

فیلم های زیادی هم هستن که بیشتر از ده بار دیدم: ایندیانا جونز ها، هری پاترها، دیگران، شرکت، فراری، در جست و جوی نیمو، فرانتیک، لئون، عصر معصومیت، 21 گرم، شرکت هیولاها، گزارش اقلیت، ماتریکس، دزدان دریایی کارائیب، خانه خنجرهای پران،...

 

آپوکالیپتو (گیبسون) و مرحوم (اسکورسیزی) رو هم اخیراً دیدم و جالب اینکه به محض تموم شدن دلم می خواست دوباره از اول ببینم! فیلم های فوق العاده خوبی هستن.

 

حالا شما از همه بیشتر کدوم فیلمو دیدین؟ چند بار؟

درباره جشنواره تئاتر فجر

جشنواره تئاتر امسال هم تموم شد؛ جشنواره که چه عرض کنم، باید اسمشو میذاشتن "ده روز تئاتر". نه از هیات داوران خبری بود، نه از جایزه!تئاتر شهر

امسال کارها از بین تئاترهای اجرا شده در سال قبل انتخاب شده بودن و جشنواره هم که غیر رقابتی برگزار شد. همین دو موضوع انگیزه کافی برای بی انگیزه شدن رو فراهم کرد تا اطراف تئاتر شهر خلوت تر از هر زمان دیگه ای بشه. سر اجرای "FANS" و "پنجره ها" تئاتر شهر شلوغ تر بود به خدا!

جالبه تمام قدیمی های تئاتر از غیر رقابتی بودن جشنواره راضی هستن و تمام جوون ترها و تازه کارها ناراضی. قدیمی هایی که جایگاه ثابتی پیدا کردن و می تونن به راحتی کاراشون رو روی صحنه ببرن و از هر امکانات یا بازیگری که می خوان استفاده کنن، نیازی به این جوایز احساس نمی کنن. اما جوون تر ها احتیاج دارن که "دیده بشن". یکی از معدود راه های این دیده شدن گرفتن جایزه در جشنواره بود. کارگردان ها و بازیگران تازه کاری که در جشنواره های قبلی جوایزی گرفتن، تونستن راحت تر کاراشونو اجرا کنن یا از طرف کارگردان های مطرح دعوت بکار بشن.

کسانی مثل محمد یعقوبی، مهرداد رایانی مخصوص، نیما دهقان، محمد عاقبتی،... با مطرح شدن در جشنواره ها بود که تونستن کارهای بعدیشون رو اجرا کنن؛ وگرنه کسانی مثل هادی مرزبان، محمد رحمانیان و حمید امجد که نیازی به دیده شدن ندارن.

بگذریم از اینکه بعضی از این قدیمی های تئاتر هم شدن مثل مسعود کیمیایی سینما و هنوز که هنوزه در حال و هوای بیست – سی سال پیش سیر می کنن. البته کی جرات داره ازشون انتقاد کنه؟

این لفظ "بین المللی" جشنواره های ما هم حکایتی داره. بین المللی بودن جشنواره تئاتر یعنی حضور چند گروه معدود رده دوم یا سوم از کشورهای در پیت و نهایتاً یکی دو تا گروه نسبتاً خوب (که اونام هر سال پای ثابت جشنواره هستن – مثل همین روبرتو چولی). بدتر از این، جشنواره بین المللی فیلم فجرمون هست که یه تعداد فیلم خارجی رو بدون اینکه روح تهیه کننده خبر داشته از مالزی و سنگاپور می خرن (یا قرض می گیرن!) و بعد از کلی سانسور پخش می کنن. حالا درباره جشنواره فیلم فجر به موقعش می نویسم.

اینکه بعد از 25 دوره، هنوز خط مشی واحدی برای جشنواره تئاتر نداریم و شیوه "حالا امسال اینجوری برگزار کنیم ببینیم چطور می شه؟!" رو در پیش می گیریم، هنریه که هیچ ملتی توی دنیا ندارن. برای همینه که از وقتی هابیل و قابیل می زدن توی سر هم و هنوز چکش هم اختراع نشده بود، غرور از ما فوران می کرد که: هنر نزد ایرانیان است و بس!!!

جملاتی درباره فیلم و سینما

 

"مدت زمان فیلم باید به اندازه پر شدن مثانه آدم ها باشد!" – آلفرد هیچکاک

 

"زندگی در نمای نزدیک تراژدی است و در نمای دور، کمدی" – چارلی چاپلین

  

"سینما بزرگترین کلاهبرداری دنیاست!" – ژان لوک گدار

 

"درباره هیچ کتابی از روی فیلمش قضاوت نکنید!" – جی. دبلیو. ایگان

 

"من اگر سیندرلا هم بسازم، تماشاگر انتظار دارد یک جنازه در کالسکه جاسازی کرده باشم!" – آلفرد هیچکاک

 

"برای ساختن یک فیلم کمدی، تنها به یک پارک، یک پلیس و یک دختر خوشگل احتیاج دارم!" – چارلی چاپلین

 

"هیچ وحشتی در نشان دادن یک قتل وجود ندارد، بلکه مقدمه چینی های پیش از آن است که دلهره می آفریند" – آلفرد هیچکاک

 

"من با پیراهن آستین بلند فیلم بازی می کردم و مردم می گفتند شبیه ولگردها هستم، بیست سال بعد مارلون براندو با یک عرقگیر جلوی دوربین میرفت و همه از او تعریف می کردند! این موضوع نشان می دهد در این مدت هالیوود چقدر پیشرفت کرده!" – همفری بوگارت

 

"دانشمندان شکایت دارند که چرا در کارتون های مختلف پوزه دایناسورها انقدر بلند است، آنها معتقدند که پوزه دایناسورها کوتاهتر از این بوده و نگرانند که نکند بچه ها دچار اشتباه شوند. اما ظاهراً هیچیک از دانشمندان از آواز خواندن و رقصیدن همین دایناسورها شکایتی ندارد!" – جی لنو

 

"فیلم ساختن مانند شغل یک زن بدکاره است! ابتدا آنرا از روی کنجکاوی و علاقه شخصی انجام می دهید، سپس برای دوستان نزدیک و چند نفر از آشنایان... نهایتاً اگر کارتان خوب باشد، برای پول کار می کنید!!!" – نام محفوظ!

درباره مهران مدیری و سریال های طنز

بیشتر از یک سوم سریال جدید مهران مدیری پخش شده و حالا دیگه می شه درباره اش قضاوت کرد.

 

مهران مدیری

 

سال 71 یا 72 بود که مهران مدیری کارش رو با ویژه برنامه های نوروز شروع کرد و سال 73 با "ساعت خوش" حسابی معروف شد. "ساعت خوش" مجموعه ای بود که طنز رو به شکلی جدید ارائه می داد. یادمه همزمان با "ساعت خوش" برنامه "طنز 39" پخش می شد که بعد از یه مدت چون نتونست باهاش رقابت کنه متوقف شد.

رادش، نادر سلیمانی (که هنوز به خان دایی معروفه)، سعید آقاخانی، عطاران، امیرفضلی، شفیعی جم، داوود اسدی، حمید لولایی و خیلی آدمای دیگه با "ساعت خوش" اومدن و هنوزم دارن توی سریال های مختلف بازی می کنن.

توی این ده – دوازده سالی مهران مدیری چندین مجموعه طنز ساخته که همه اش هم پرمخاطب بوده: پاورچین، نقطه چین، ببخشید شما؟، شب های برره و الان هم باغ مظفر. معمولاً بعد از یه مدت اصطلاحات این سریال ها هم بین مردم پر می شه. "ببخشید؟" یا "می شه؟" گفتن های معروف مدیری، "یه چی می گی"، "پاچه خواری" (که دیگه بالکل جا افتاده) و اخیراً هم "قوز فیش" و "مربا بده بابا"!

طنز مدیری چه ویژگی هایی داره که سایر مجموعه های طنز (مثل برنامه های مهران غفوریان و مهدی مظلومی) ندارن؟

به نظر من یه دلیلش اینه که مدیری به نظر مخاطبین خیلی اهمیت می ده. وقتی می بینه یه طرح داستانی یا کاراکتر محبوبیت نداره، یا اصلاحش می کنه یا اگه لازم بشه حذف.

یه دلیل دیگه اش اینه که کاری رو انجام می ده که به نظر خودش واقعاً خنده داره! یه کارگردان معروف گفته سعی کن فیلمی بسازی که خودت خوشت بیاد. بعد دعا کن آدم های دیگه ای هم باشن که سلیقه شون مثل تو باشه! ظاهراً خیلی از مردم سلیقه مدیری رو قبول دارن.

و مهمترین دلیل هم اینکه مدیری کارگردان و انسان بسیار خوبیه. فضای پشت صحنه آنچنان دوستانه است که همه از کار کردن در اون محیط لذت می برن و این لذت به مخاطب هم منتقل می شه. مدیری نمی خواد که فقط خودش دیده بشه، بلکه به بقیه هم فرصت می ده. فرصت دیده شدن و فرصت اظهار نظر. دقیقاً برعکس چیزی که در سایر سریال های طنز وجود داره. من یه مدت توی گروه فنی سریال "بدون شرح" (سری اولش) کار کردم و باورتون نمی شه چه جو عصبی و متشنجی داشت.

و کار خوبی که مدیری در این سریال آخر کرده، استفاده از نصرالله رادش هست که بعد از مدتها دوری از کارهای تصویری و بیماری روحی-روانی طولانی مدت، دوباره معروف شده و دیده می شه.

توی سازمان (صدا و سیما) قانونی هست برای برنامه های نود قسمتی، به اسم "راه بنداز، جا بنداز"! شاید مدیری هم بر اساس همین قانون کار می کنه، اما کارشو خیلی خوب بلده و می تونه برنامه اش رو به خوبی جا بندازه.

باغ مظفر سریال خوبیه. نه فقط به این دلیل که 92% مخاطب داره (که "نرگس" هم داشت). بلکه به این دلیل که ایده های خوبی توش بکار رفته. تکراری نیست. داستان جالبی داره. بازی ها یکدسته و... مهمتر از همه اینکه ملت با دیدنش کلی می خندن! چیزی که توی این دوره زمونه – که همه اش حرف از شورای امنیت و تحریم و حمله است – بهش خیلی نیاز داریم.

 

* چند شب پیش حوصله ام سر رفته بود، قسمت هایی از ساعت خوش که سال 73 از تلویزیون ضبط کرده بودم رو گذاشتم. تنهایی انقدر خندیدم!